مردم چه نوع تبلیغاتی را بیشتر دوست دارند؟
۱- تصور کنید در حال تماشای یک آگهی تلویزیونی هستید چند مرد چاق و لاغر و با سبیل و بی سبیل در حالی که لباسهایی با رنگهای شاد پوشیده اند جلوی دوربین قر میدهند و اسم یک مدل سوپ آماده را چندین بار تکرار میکنند و با چشمانی گرد به بسته سوپ نگاه میکنند . در این لحظه زنی وارد کادر میشود و مردان را سر میز غذا فرا میخواند تا سوپ را در حالی که بخار از آن بالا میرود با اشتها بخورند.
شاید از ریتم آهنگ خوشتان بیاید شاید رقص مردان خنده تان را در بیاورد شاید هوس سوپ کنید و تصمیم بگیرید فردا شب درست کنید اما فکر نمیکنم شما را وادار کند به سوپر مارکت بروید و آن محصول را بخرید.
چون خیلی خوب میدانید سوپ به آن خوشمزگی ای که آدمهای داخل تبلیغ نشان میدهند نیست. و با خوردنش شاد نمیشوید و به رقص در نمی آیید. شما میدانید که همه اینها تبلیغ و جلب توجه است و بس.
۲- حالا تصور کنید در حال تماشای آگهی هستید. یک فرد یا افرادی داخل آشپزخانه هستند و به شما میگویند این سوپ آماده در عرض یک ربع حاضرمیشود. نیاز به ادویه ندارد. چهار طعم مختلف دارد. فلان قدر کالری دارد. تکه های هویچ، سیب زمینی و گوشت را میتوانید داخل سوپ ببینید و زیر دندانتان حس کنید. در سوپر مارکت ها و فروشگاه ها پیدایش میکنید و اگر به صورت عمده میخواهید به فلان شماره پیامک بفرستید.
کدام آگهی شما را راضی به خرید میکند؟
من احتمال میدهم بیشتر شما گزینه دوم را انتخاب میکنید. چون کار تحقیق و پرس و جو را برایتان انجام میدهد و هر اطلاعاتی که باید بدانید را در اختیارتان قرار میدهد.
این دو مثال را در نظر داشته باشید و همراه من بیایید تا حقایقی را برایتان روشن کنم.
ما در دوره ای زندگی میکنیم که مردم در بالاترین سطح اگاهی قرار دارند و هرتبلیغی را باور نمیکنند. به حقایق پشت پرده زیادی واقف هستند و خیلی سریع بوی دروغ و فریب را حس میکنند. از طرف دیگر حجوم اطلاعات و تبلیغات هم در بالاترین حد است. مردم هر روز و حتی هر شب بمباران تبلیغاتی و اطلاعاتی میشوند. تخفیفات آموزشی، تخفیفات خرید کتاب ، پوشاک ، مواد خوراکی و …
وقتی شما سرگرم خواندن و پاک کردن پیام های تبلیغاتی گوشی خودتان هستید ، رو به رو، پشت سر و کنار گوشتان بیلبورد و بنرهای بزرگ تبلیغاتی خودنمایی میکنند . همزمان که چشمتان این اطلاعات را تماشا میکند گوشتان هم مشغول پردازش است؛ بدو بدو آتیش زدم به مالم. بدو این ور بازار.
و صدای ضبط شده ای که از بلندگو پخش مشود همگی شما را محاصره کرده اند. شما حتی در خانه خودتان هم در امان نیستید. تلویزیون و رادیو هم تبلیغاتی برای خودشان دارند.
همان چیزی را ارائه دهید که مشتری در جست و جوی آن است
کسب و کارهایی که به دور از هیاهو روی پیام فروش خودش تمرکز دارند و آن را ساده و شفاف ارائه میدهند، برنده جنگ تبلیغاتی هستند.
هیاهو و زرق و برق فقط مختص تبلیغات تلویزیون و رادیو نیست. بروشورها و تراکت ها ، پیامک ها و ایمیل های تبلیغاتی هم مرتکب این اشتباه میشوند. بروشورها و تراکت های خوش رنگ با گرافیک زیبا و پیامک و ایمیل هایی که شروع شوکه کننده ای دارند . ما از این تبلیغات بصری و متنی سرگرم کننده و خنده آور خوشمان می آید اما حقیقت این است که هیچ وقت روی لینک ها کلیک نمیکنیم، بروشور و تراکت ها را برای دریافت تخفیف به مراکز تحویل نمیدهیم و آنها را دور می اندازیم.
دلیل اینکه مردم سازندگان و نویسندگان را تحسین میکنند اما دست به جیب نمیشوند چیست؟
مردم دست به جیب نمیشوند چون دلشان نمیخواهد پول عزیز و ارزشمندشان را که با زحمت به دست آورده اند خرج عطینا کنند. محصولات و خدمات تا وقتی که مشکلات درونی و بیرونی مردم را حل نکنند عطینا و بی فایده هستند. خدمات ماساژ میتواند یک عطینای واقعی باشد یک کار تجملاتی و هزینه بر. مگر اینکه متوجه بشویم با گذشت زمان و حرکت های اشتباه بعضی از عضلاتمان فرم خود را از دست داده یا آب شده اند. و به زودی درگیر انواع درد های مزمن میشویم و حتی ممکن است به عمل های جراحی تن بدهیم. یا متوجه بشویم دلیل سنگینی، کرختی و نا متناسب بودن ستون فقراتمان مشکلی به نام ورم مفاصل است و اگر این موارد را جدی نگیریم گرفتار فیزیو تراپی ، عمل های جراحی و در آخر محدودیت در حرکت و جست و گریخت خواهیم داشت. و ماساژ یک راه حل لذت بخش برای پیشگیری از این گرفتاری ها است و در حقیقت ماساژ یک تیر و دو نشان است ؛ از لحاظ جسمی و روحی لذت بخش است.
حتما کم کم پی به این واقعیت برده اید که هیاهو، اهنگ های ریتم دار یا جاز ، برگه های براق و خوش رنگ لزوما منجر به خرید نمیشوند. مردم دوست دارند بدانند پولشان را بابت چه چیزی خرج میکنند تا موقع پرداخت درد کمتری بکشند. اکثر مردم موقع واریز اقساط بیمه درد زیادی نمیکشند چون پول عزیزشان ر خرج امنیت میکنند. خانم ها موقع خرید لوازم آرایش درد زیادی متحمل نمیشوند چون پول عزیزشان را خرج زیبایی میکنند.
تبلیغاتی که به فروش ختم میشوند چه ویژگی هایی دارند؟
مردم تا منفعت محصول یا خدماتی را متوجه نشوند دست به جیب نمیشوند. وظیفه تبلیغات این است که منفعت ها را به مشتری نشان دهد. مهم ترین منفعت ها را بزرگ کند و به چشم بیاورد. ویژگی های منحصر به فرد محصول یا خدمات را به نمایش در بیاورد. اگر تخفیف یا اشتراک رایگانی وجود دارد روی آن مانور بدهد تا قدرت رقبا کم شود.
اما همانطور که بالاتر گفتم مردم آگاه هستند و هر حرف و وعده ای را باور نمیکنند.
اعتماد مشتریان چطور شکل میگیرد؟
از طریق ارائه نظرات مثبت مشتریانی که از محصول یا خدمات شما استفاده کرده اند. ارائه آمار و ارقامی که تاثیرات مثبت را نشان میدهند. محصول و خدماتتان را با رقبا مقایسه کنید.
شاید فکر کنید با رعایت این نکات همه چیز ختم به فروش میشود اما هنوز یک فوت دیگر مانده و آن هم دعوت به اقدام است. اگر هدفتان از تبلیغات فروش است و نه اطلاع رسانی ، پس باید از آنها بخواهید که خرید کنند. مثلا عددی را پیامک کنند. بروشور یا تراکتی که در دست دارند را به شما تحویل بدهند و تخفیف بگیرند یا روی دکمه فشار بدهند و خرید را همین الان انجام دهند.
فوت آخر
یک عامل مهم و تاثیر گذار دیگر هم وجود دارد. تبلیغات فوت های زیادی دارد شاید این فوت آخر باشد یا شاید یکی از اخرین فوت ها باشد. به هر حال اگر دوست دارید در مورد این عامل مهم بیشتر بدانید روی لینک زیر بزنید. مقاله بعدی منتظرتونم.
آخرین نظرات: